نتایج جستجوی عبارت «گردان کمیل سلیمانیه شهیدمحمود دهقانپور بانه محمدرضا طوسی خداداد سهیل علی زردشت اکبر تاج‌بخش عسکرپور ملایی ‌شهید محمد علی رهنورد کرمانشاه کومله حزب دمکرات رشت بندر انزلی نقاهتگاه خاتم‌الانبیا علی احسان جو عملیات کربلای ۱۰» در نوشته‌های دانشنامه دفاع مقدس:
شهدا سال 66 -زندگینامه شهید رضا اذزیون
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۶ » شهید رضا اذزیون »
سالهاست که پرستوها از خانه پرکشیده‌اند و بسوی آشیان مهر رفته‌اند آسمان از حضور آنان شاد گشته و سخاوتمندانه بر زمین نظر دارد. پرستوی مهاجر ما فروردین سال 1343 در شهرستان نی‌ریز، میان یک خانواده متدین و مذهبی دیده به جهان گشود. دوران دبستان را در مدرسه فرهنگ شهرستان نی‌ریز گذراند. سپس برای سپری کردن دوره راهنمایی به مدرسه آپادانا وارد شد و برای ادامه تحصیل در دبیرستان شعله ثبت نام کرد. رضا در سالهای نخست تحصیل در سن...
شهدا سال 65 -زندگینامه شهید حیدر بیاتی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ » شهيد حيدر بياتي »
قلم را با شور عشق بر کاغذ می‌دوانیم تا سطوری که می‌نگارد از شهیدی باشد که آیه‌های ایثار را در مدرسه عشق آموخت و در میدان عمل به منصه ظهور گذاشت. از حیدر بیاتی می‌نویسیم که در تاریخ دهم مهرماه سال ۱۳۴۱ در روستای چاه‌کورکی نی‌ریز به جمع خانواده‌ای متدین و باایمان پیوست و با حضور خود شادی را به ارمغان آورد. دوران کودکی را در دامان مادری مهربان و پدری بامحبت سپری کرد و از هفت‌سالگی راهی...
من کار توی مشتم است
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و شوخ طبعيها » شوخي ها و لطيفه ها »
در خط پدافندی فاو، یکی از برادران که موهای سرش بلند شده بود گفت: اگر کسی پیدا می‌شد و سر من را اصلاح می کرد‌، خوب بود‌. شهید اکبر میرزاده که در آنجا حضور داشت بلافاصله گفت: "من کار تو مشتم است[1] " و اصلاح می‌کنم. خلاصه آنکه وی آن برادر را نشاند و شروع به اصلاح موهایش کرد. اما چون برای اولین بار بود که آن شهید اقدام به اصلاح سر می‌کرد باعث شد تا قیافه آن...
به یاد شهدای عملیات رمضان شهیدان حمید و مجید داودی و شهید منصور جلوداری
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و ادبيات » اشعار آقاي محمد معاني »
شعله ‌زد یاد دو گل یاد دو داودی بجانم نی دوگل، سروروانم نی سرو باغ بوستانم هم‌مجیدوهم‌حمیدآن‌پاسدارنوجوانم پاسداران ‌حافظان ‌مکتب‌الله‌در آخرزمانم تا دو صد رحمت بر این گلهای داوودی بخوانم یاد جانسوز شهیدان چون بیاید بر زبانم اشک می سازدروان‌ازدیدگان‌خون فشانم خاطرات شادشان آتش‌فشانداز بیانم شعله ها انگیزد و آتش‌ زند بر استخوانم خاطرات دلنشین شان کی بیان کردن توانم یاد می آرم ز تاریخ و زبان ناطق او یاد می آرم ز هابیل و زخون نـاحـق او یادمی‌آرم‌ز ظلم‌ بی حد...
امداد الهی در عملیات طریق القدس
دانشنامه دفاع مقدس » آفندها و پدافندها » عمليات طريق القدس »
از آنجا که عزیزان رزمنده بنا به احساس وظیفه دینی و الهی و به منظور حراست از استقلال و تمامیت ارضی ایران اسلامی و به پیروی از رهبری الهی و دینی خود وارد عرصه جنگ با دشمن می‌شدند، همیشه مورد عنایات الطاف بیکران حضرت حقّ بودند، در این خصوص‌‌ موارد عدیده‌ای را دلاورمردان رزمنده نقل می‌کنند. یکی از ‌‌الطاف خفیه الهی را که در این عملیات اتفاق افتاد‌‌ بهتر است از زبان آقای اصغر ماهوتی بخوانید‌:(5-MAHOOTI-1) ‌با بچه‌ها در‌...
شهدا سال 66 -زندگینامه شهید غلامرضا امینی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۶ » شهید غلامرضا امینی »
در بیستمین روز از شهریور سال 1346 میان خانواده‌ای مؤمن و متعهد در روستای معدنویه (از توابع شهرستان داراب) چشمان پرفروغ مسافری مهربان به جهان گشوده شد و به همراه خود دنیایی از طراوت و شادابی را به ارمغان آورد. دوران کودکی را در روستای آبنارک شهرستان داراب و دوران نوجوانی را در روستای چاه‌علی از دهستان هرگان شهرستان نی‌ریز پشت سر گذاشت. شش ساله بود که راهی مدرسه شد و به کسب علم و دانش پرداخت. آن...
شهدا سال 66 -زندگینامه شهید کاووس شیخعلی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۶ » شهید کاووس شیخعلی »
اولین گریه‌های کاووس در تاریخ 1343/1/20 با نغمه‌های بلبلان در هم آمیخت و رایحه دل‌انگیز وجودش با عطر گلهای بهاری در روستای کوشکک نی‌ریز، همراه شد. تحصیلات ابتدایی را در دبستان شهاب آغاز و به پایان برد و دوره راهنمایی را در مدرسه راهنمایی ارشد کوشکک پشت سر نهاد. از همان کودکی به کارهای سخت کشاورزی تن داد و با سختی‌های زندگی آشنا شد. برای کمک به خانواده تحصیل را رها کرده و ناچاراً به کار پرداخت. کاووس...
شهدا سال 65 -زندگینامه شهید ابوالقاسم دیده دار
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ » شهيد ابوالقاسم ديده دار(حيدري »
آنگاه‌که پرستوهای مهاجر به شوق وادی نور، پرِ پرواز گشوده و مهاجرت آغاز کردند، او را دیدیم که از کوچه‌های گلی روستای خواجه جمالی به دنبال آن‌ها پر گشود و در کرانه افق ناپدید شد. ابوالقاسم ۱۳۴۷/۱۲/۲۰ در یک خانواده مذهبی و کشاورز حیات خاکی را آغاز و با اولین گریه‌های شادی برانگیز خود، حضورش را اعلام می‌کرد. او سومین فرزندی بودی که دست‌های پینه‌بسته و مهربان پدر در آغوش می‌کشید و برای تربیتش از مادر فداکار وی...
شهدا سال 66 -زندگینامه شهید حسین برومند
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۶ » شهید حسین برومند »
سال 1349 در شهر آباده طشک نی‌ریز، ‌میان خانواده‌ای متدین کودکی زیبا، آرامش‌بخش خانه شد. نام‌ اورا «حسین» نهادند تا در زندگی به سالار شهیدان تأسی کند. دوره ابتدائی را در دبستان هجرت و راهنمائی را در مدرسه ابن‌سینا با موفقیت گذراند. سپس دوره متوسطه را در دبیرستان آیت‌الله طالقانی آباده طشک شروع کرد. سال اول دبیرستان بود که با شور و شوق فراوان عازم جبهه شد. حسین، به جبهه عشق می‌ورزید و می‌گفت: می‌خواهم به جبهه بروم و...
شهدا سال ۶۵ -زندگینامه شهید سید عباس موسوی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ »
گاهی برگ‌های تاریخ زرین ایران‌زمین را ورق می‌زنیم، به‌صفحاتی می‌رسیم که شمیمِ خوش بهشتی و نور الهی از آن تابنده است. این برگ‌ها را شهیدانی نوشته‌اند که حب وطن را در سایه ایمان می‌جستند. سید عباس موسوی از تیره آن آسمانی‌هاست که ۱۳۴۸/۴/۲ در روستای چاه سرخ آباده طشک از توابع نی‌ریز و میان خانواده‌ای مذهبی و از سلسله مورداحترام سادات موسوی، دیده به جهان گشود. شش‌ساله بود که وارد دبستان چاه سرخ گردید. دوره ابتدایی را با...